سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانش راهنمای عمل و عمل ظرف فهم است . [امام سجّاد علیه السلام]
خاکریز31 عاشوراخوی

حماسه عظیم و بیاد ماندنی نهم دی 88 ملت ایران

بی شک حوادث دردناک پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 88 و به وجود آمدن فتنه و اقدامات ناشایست و غیر‌اخلاقی و یزیدگونه فتنه‌گران، علی الخصوص در روز عاشورای همانسال را می‌توان انگیزه و دلیل اصلی مردم در خلق حماسه 9 دی دانست.

برای بسیاری از افرادی که در خصوص فتنه و مسائل پس از انتخابات شک داشتند، مشخص شد که هتاکان به عاشورای حسینی، که تکایا و حسینیه‌ها را به آتش کشیده و به عزاداران حسینی حمله کردند و آن صحنه‌های بسیار دلخراش و ضد دینی را به وجود آوردند، کسانی بودند از لشگر یزید در عصر ما، که بنوعی راه انان را ادامه دادند و به یاران حسینی انهم در عاشورای حسینی حمله ور شدند.

متأسفانه در عاشورای سال گذشته حرکات بسیار ناشایست و زننده برخی از افراد معاند با اسلام، نظام و اباعبدالله ‌الحسین(ع) اعم از بهائیت، گروه‌های چپ مارکسیستی، فراماسونرها، سلطنت‌طلب‌ها، اعضای جنبش سبز و همه افرادی که چشم دیدن اسلام و نظام جمهوری اسلامی را ندارند، قلب ملت ایران را ازرد و چشمان بسیاری را در جهان خصوصا قلب امت اسلامی ایران را خون گریاند.

 اما ملت بزرگ و ولائی ایران زمین، در 9 دی 88 با یک وحدت کامل، شناخت و بصیرت وارد صحنه شدند و این آگاهی را در عمل  با حضور خود در صحنه نشان دادند. مردمی که شایسته هرگونه خدمتند .

این حماسه بزرگ و بیادماندنی، که مردم انقلابی و ولایتمدار ایران اسلامی در 9 دی 88 افریدند، باعث شگفتی جهانیان شد. مردم ایران در قالب یک تجمع بسیار وسیع، گسترده و بی‌نظیر و حماسی به دشمنان قسم خورده نظام فهماندند که همواره از انقلاب و دین خود دفاع میکنند و تابع اسلام و ولی امر مسلمین اند.

حوادث روز عاشورا و بی‌حرمتی‌های انجام شده عامل سقوط فتنه‌گران شد، فتنه گران طوری سقوط کردند که تا این نسل باقی است در هیچ مرحله سیاسی توان ابراز وجود ندارند و نمی‌توانند سر خود را بالا بگیرند.

فرمانده اصلی فتنه سال 88 آمریکایی‌ها، انگلیسی ها و صهیونیستها هستند، نقشه و اهداف برای انان بود. سران فتنه نیز، زمینه لازم را برای اجرای نقشه فراهم کردند. سران فتنه خوراک آماده دشمن شدند و بستر را برای اجرای نقشه‌های انان فراهم کردند.

کسی مدعی نیست که موسوی، کروبی و خاتمی در روز عاشورا به مردم دستور دادند که پرچم امام حسین را آتش بزنند. آن چه مسلم است این افراد ابزار دشمن شدند وحامی و هادی انان در این فتنه عظیم.

در اخر باید اشاره کنم که مسئله برخورد با سران فتنه توسط قوه قضائیه باید جدی گرفته شود و به پرونده مجرمان بدون تبعیض رسیدگی شود تا برای سایر اقازاده ها مایه عبرت باشد و احساس مصونیت در جامعه و در قبال اعمال خلاف قانون و شرع را برای خود قائل نباشند. اینان باید در بدبختی و در رذالت تمام بمیرند، چرا که هر قدر نظام اسلامی به انها فرصت داد باز هم توبه نکرده و باز نگشتند. والسلام


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط یوسف سرداری 89/10/9:: 12:51 صبح     |     () نظر
نهم دی ماه حاصل بیداری وبصیرت و تجلی ولایتمداری ملت بزرگ ایران است

در سال 1380ودر اردیبهشت ماه بود که همایش بین‏المللی حمایت از انتفاضه فلسطین با بیانات مهم و تاریخی مقام معظم رهبری در تهران افتتاح شد. وقتی معظم له درحال خروج از سالن همایش بودند، حجت‏الاسلام والمسلمین سید حسن‏نصراله، دبیر کل حزب‏اله لبنان، از جا برخاستند و خود را به رهبرمعظم انقلاب ‏رساندند و خم شدند و دستهای مبارک ایشان را بوسیدند. پس از سید حسن، رمضان عبدالله دبیرکل جهاد اسلامی فلسطین، و بعد خالد مشعل رئیس دفتر سیاسی حماس و افراد دیگری از حضار اطراف آقا حلقه زدند و هر یک به نحوی ابراز ارادت نمودند و از بیانات حکیمانه ایشان قدردانی کردند. وقتی از سید حسن نصراله سؤال شد، چه‏عاملی موجب گردید در این اجلاس رسمی و جهانی در برابر رهبرمعظم انقلاب‏ خم شوید و بر دستانش بوسه زنید؟ پاسخ دادند:
من تعمداً و با اخلاص کامل این کار را انجام دادم. دلیلش این بود که امسال ‏رسانه‏های جهانی مرا مرد سال نامیده و در کشورهای عربی هم، عنوان موفق‏ترین ‏رهبر جهان عرب را به من اختصاص داده‏اند. من از این القاب و عناوین خشنود نشدم؛ ولی در این جلسه مهم و بین‏المللی که سران نهضت‏های اسلامی و شخصیت‏های ‏سیاسی کشورهای اسلامی حضور داشتند و مراسم مستقیماً از تلویزیون در سراسرجهان پخش می‏شد، این کار را انجام دادم تا به تمام کسانی که مرا می‏شناسند بگویم:من سرباز رهبر معظم انقلابم.

احسن بر این معرفت و ادبت ای سیدبزرگوار و متواضع، ای عزیز قلب ما، درودهای ملت ایران برتو ای اولاد رسول ا... که چنین متواضعانه ای. و افتخار میکنیم بر چنین شاگردان مکتب توحید که میدانند ولی کیست و ولایت فقیه چه ارزش و جایگاه والایی در اسلام دارد و بما اموخت که چطور در خدمت و احترام ولایت و تبعیت از فرامین مردی استوار و با صلابت و با تدبیر باشیم که کشتی انقلاب عظیم اسلامی را با تدابیر علی گونه خود از اقیانوس فتنه ها بساحل سعادت و رستگاری هدایت فرموده و میفرمایند.

پس ای دوستان عزیز ببینید ما در کجای کاریم؟هنوز رهبرمان را خوب نشناخته ایم و گاهی بعضی ها از روی جهالت ادعاهایی هم میکنند.خود قضاوت کنید .اگر از هرکسی در ایران می پرسیدید که در جنگ 33روزه میخواهید کجا باشید، میگفت پیش سید حسن نصراله و اما انجا که محبوبترین فرد عرب سید حسن نصراله اینچنین بیان می کند و از دست رهبر عزیزمان در داخل ان جمع میبوسد، خدایی خودتان قضاوت کنید، اعتراف کنیم که ما هنوز در شناخت رهبرمان کوتاهی کرده ایم(نمونه اش فتنه 88) و اگر خاک زیر پایش بوده باشیم منزلت بزرگی یافته ایم تا چه رسد که توفیق فداشدن در مرامش.

برای سلامتی رهبر فرزانه انقلابمان صلوات


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط یوسف سرداری 89/10/7:: 8:59 عصر     |     () نظر

 مطالبی را درخصوص "داشتن شناخت به ولی فقیه زمانمان " یعنی رهبری انقلاب اسلامی که پرچمدار بزرگ عصر ظهور است،میپردازم.

از انجا که حضرت عباس (ع ) نسبت به امام زمانش، حسین ابن علی (ع) بصیرت داشت و چنانکه امام صادق علیه السلام میفرماید:عمویم عباس نافذالبصیره بود و این شناخت(بصیرت) نسبت به امام زمانش، نتیجه اش این میشودکه، لحظه ای در شرایط سخت، در مقابل امان نامه دشمن، بخود تردید نداده و ضمن دادن جواب دندان شکن به یزیدیان، از امامش ، از برادرش دفاع میکند و با شجاعت بینظیرش،چنان حماسه ای می افریند که هنوز که هنوز است ورد زبان دوست و دشمن است وبالاخره در روز تاسوعا شربت شهد شهادت را مینوشد، که بایستی فدای ولایت شد.

ما هم باید از عباس دلاور، ولایتمداری و بصیرت (شناخت) را بیاموزیم، لذاست که در کناربرپا کردن شور حسینی، شعور حسینی را نیز بدست اوریم، و شعور حسینی، همان درس اموزی از مکتب عباس است که با داشتن بصیرت در اطاعت کامل ازامام زمانمان، ولی فقیه مان، ان اسطوره تقوا و مقاومت و تدبیر و صاحب هزاران اخلاق حسنه، لحظه ای تردید بخود راه نداده و همیشه گوش بفرمانش بوده و با جان و دل از رهبر عزیزمان دفاع کنیم.

در اینجا خواستم جهت افزایش شناخت به رهبرمان، مطالبی را اشاره مینمایم ،هرچند عزیزان،بیشتر از این را شنیده و میدانند و امیدوارم در تکمیل مطالب فوق مرا یاری فرمایید؛قبلا سپاسگذارم.

در محفلی که در  قم بود چند مورد را اشاره فرمودند که بیان میکنم.

شاید قضیه حاج احمد متوسلیان را با حافظ اسد رئیس جمهور فقید سوریه شنیده اید، حاج احمد بعد از فتح خرمشهر عازم لبنان میشود و در ان ایام بود که ملاقاتی با حافظ اسد داشتند و بهش میگند اگر 3گردان نیرو بمن بدهید، ارتفاعات جولان را از دست اسرائیل غاصب ازاد میکنم و شما را از این مشکل 50-60 ساله تان رهایی میدهم و حافظ اسد پاسخ میدهد، اگر شما این کار را بکنید ما سلاحی نداریم که در مقابل حملات هوایی اسرائیل، از خود دفاع کنیم (البته در این مدت تقریبا 60 ساله بخاطر اتش بسی که امضا کرده اند مابین سوریه و اسرائیل حدود 3 بار نقض اتش بس صورت گرفته ودر این 3بار بشدت درگیر شده و تا جایی که اسرائیل کم مانده بود، در بار اخر، دمشق را با خاک یکسان کند و این گفته حافظ اسد صحیح است که ما خودمان را چگونه در مقابل حملات دشمن نگه داریم).

زمان میچرخد و این بار توطئه دشمنان بر سربشاراسد جوان که حدودا 37 ساله بود اتفاق می افتد. با هماهنگی مصر و عربستان و امریکا و اسرائیل، قضیه ترور رفیق حریری را بوجود می اورند  و نفر خودشان (رفیق حریری) را بدست خودشان ترور می کنند و این بهانه ای میشود تا بتوانند سوریه را از لبنان خارج کنند، به این بهانه ها که سوریه در ترور رفیق حریری دست داشته و چهار نفر از افسران سوری را تطمیع میکنند که اعتراف کنند در اینکار دست داشته اند و پس از بازداشت و بازجویی های سوریه از ان چهار افسرسوری،نتیجه این میشود که این 4 نفر عامل دست بیگانه بوده و برای اینکار پول گرفته اند. بعد از مدتی دشمنان اسلام فکر میکنند که چه کسی را مقصر ماجرا معرفی کنند، سراغ حزب الله لبنان و در راس ان، سید حسن نصراله را در دستور کار خود قرار میدهند تا بتوانند انها را نیز به روزگار سوریه گرفتار کرده و در نتیجه، تنها نیروی مقاوم و با افتخار عرب را خلع سلاح نمایند، همچنانکه توانستند با ان نقشه شوم خود توسط دولت لبنان به سوریه فشار اورده و سوریه را تقریبا از لبنان خارج کنند. اما سوری ها در زمان خارج کردن نیروهایشان از لبنان، پادگانی در جنوب لبنان داشتند که بنام پادگان امام علی(ع) نامیده میشد که در زمان خروج نیروهایش از لبنان این پادگان را بنا بدستور بشار اسد، در اختیار مقاومت اسلامی لبنان (حزب اله) قرار میدهند، وبعد از مدتی توسط عبدالحلیم خدام به سیدحسن گفته میشود که پادگان را تخلیه کنند، ومدتها بعد اقا سیدحسن دیداری با بشار اسد داشته که عبدالحلیم خدام هم در ان جلسه حضور داشتند، بشار میپرسد از پادگان چه خبر؟ که سید جواب میدهند بنا بدستورتان تخلیه کردیم، و بشار تعجب میکند که من چنین دستوری نداده ام و خدام سرش را پایین میاورد، حال شما ببینید بشار به چه کسی در درون تشکیلاتش اطمینان و اعتماد داشته باشد، خدامی که از افراد با اعتمادش بود و نفر دوم یا سوم یا چهارمشان بود. خلاصه بدنبال این قضایا، فشارهایی به سوریه توسط قدرتهای بزرگ و دوستان عربیش اورده میشود که برود و در سازمان ملل صلح نامه بین سوریه و اسرائیل را امضا کند و کدورتها را با اسرائیل کنار بگذارند و دیگر بفکر ارتفاعات جولان نباشند، در اینجا بود که بشاراسد جوان در اوج فشارها قرار میگیرد و اینجاست که راهنماییهای مقام معظم رهبری بدادش میرسد و از این فشارها خلاصش میکند.

سوریه ای که تا به انروز هیچگونه فعالیت تسلیحاتی را نمیتوانست داشته باشد چرا که زمانی اسرائیل به علت فاقد قدرت بودن سوریها، امد و تاسیسات هسته ای و تسلیحاتی سوریه را بمباران کرد بی انکه بتوانند عکس العملی از خود نشان دهند.

حال بنظر شما چه شد که بشار اسد از این فشارهای غرب و اعراب منطقه رهایی یافت؟

در اثناء فشارها به سوریه جهت امضاء صلح نامه، بشار اسد توصیه ای را از رهبر عظیم الشان ایران دریافت میکند که به وی سفارش میفرمایند: شما 2 راه در پیش دارید: یکی اینکه یا صلح را امضا کنید و به سرنوشت مصر و اردن و... دچار شوید  و راه دوم این است که راه مقاومت را انتخاب کنید و بفکر عزت خود و ملت تان باشید. شما مخیرید، بروید فکر کنید ببینید مصلحتان در کدام است.

نهایتا بشار اسد بعد از فکر کردن به این نتیجه میرسد که راه مقاومت و عزت را انتخاب کند، و این همان بیداریست که رهبر جهان اسلام، بیدارشان کرد و اما الان وضعیت سوریه پس از گزینش راه مقاومت چگونه است؟

الان بشار اسد در بین کشورهای عربی برای خود کسی شده است و بعد ازگذشت 7سال از انروزهای سخت، توانسته است بقدرت لازم برسد، امروز او به قدرت موشکیِ برد سیصد کیلومتر رسیده است و لازم نیست که به غرب و شرق و اسرائیل غاصب باج دهد، سوریه امروز دارای موشکهایی است که اگر اسرائیل کوچکترین تعرضی داشته باشد، یا مورد تهدید قرار گیرد، در سایه راهنماییهای رهبر جهان اسلام "امام خامنه ای" میتواند با عزت از خود دفاع کند و حتی تاسیسات هسته ای "دمونا"ی اسرائیل را مورد هدف موشکهای خود قرار دهد.

و اینها همه از شناخت و ایمانی است که بشار به صداقت و گفتاررهبر معظم ایران اسلامی داشته است و اما ما تا چه اندازه رهبرمان را میشناسیم؟و چرا در فتنه 88 تنهایش گذاشتیم ؟ و هنوز که هنوز است رهبرمان از فتنه حرفها بیان میکنند.  و این بیانگر ان است که رهبرمان را کمتر میشناسیم و اگر بدقت بفرمایشاتشان در سفر به کردستان گوش میدادیم و تفکر میکردیم، در چنین فتنه ای که بمنزله جنگ احزاب زمان رسول الله(ص) بود، دچار شک و تردید نمیشدیم.همچنانکه میفرمایند "لا یعرف الحق بالرجال" یعنی حق را با اشخاص نشناسید و ما انقلاب را با اشخاص نمیشناسیم که فلانی چقدر در راه انقلاب زحمت کشیده است، بلکه انقلاب را همچنانکه از نامش پیداست باید با اسلامیت، امامت و ولایت بشناسیم و اگر کسی از این خط عدول کند دیگر مورد قبول نیست، در اوایل انقلاب هم گروههایی بودند که ادعای حق و حقوق میکردند که ما در راه انقلاب زحمات کشیده ایم. ومگر جز این استکه بعضی ازسرداران سپاه اسلام در کنار رسول ا... رنجها بجان  نخریده بودند، و لی بعد از رسول خدا(ص) دیده شد گول پست و مقام و منصب را خوردند و از اسلام فاصله گرفتند تا جایی که در مقابل داماد رسولخدا(ص) سنگر گرفتند و سلاح به مبارزه بر داشتند و تاریخ برای همگان عبرت است. خلاصه ما انقلابمان را با نام هاشمی رفسنجانی و خاتمی و موسوی و احمدی نژاد و ... نمیشناسیم بلکه با امامت و اسلامیت، و ولایت که ادامه امامت است میشناسیم و هرکس از این خط، خط ولایت عدول کند مورد قبول انقلاب اسلامی و جامعه انقلابی نیست. پس ما نیزبهوش باشیم و نیز تلاش کنیم تا همیشه،با عنایات خداوند متعال، در خط ولایت حرکت کرده و اعمالمان را بهدر ندهیم. و بیاد داریم که امام راحلمان، چه زیبا و سنجیده  فرمودند: پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما اسیبی نرسد.

و بعد از مدتی برای فرزند رفیق حریری (سعد حریری) نیز محرزمیشود که سوریه در این ماجرا دست نداشته است ومیداند عاملان ترور پدرش چه کسانی هستند لذا برای عذرخواهی به نزد بشار اسد میرود ولی بشار او را تحویل نمیگیرد و رو میاورد به امیر عبداله که بجای بابابزرگش است بلکه میانجیگری کند و ربطه اش را با بشار خوب کند و بدنبال این قضایا، بعد از مدتی میخواهند برای اجرای ماموریت اربابانشان وپایان دادن به قضیه ترور رفیق حریری، دست به دامان حزب الله میشوند و جلسه ای در ضاحیه لبنان با حضور سعد حریری،امیرعبدالله،بشار اسد و سیدحسن نصراله ترتیب میدهند و امیرعبداله به سیدحسن میگوید که قضیه ترور را شما به گردن بگیرید تا غائله پایان یابد و شما نیز از فشار غرب و... رهایی یابید و میبینند که سید حرف ناحق را قبول نمی کند و در مقابل این توطئه که میتوانست با حیثیت و ابروی مقاومت بازی کند ایستادگی میکند و ناچارا امیرعبداله پیشنهاد میدهد که سیدحسن بگوید این کار توسط چند نفر از عناصر حزب اله که افراطی هستند و گاهی نافرمانی میکنند صورت گرفته،وبازهم سید بزرگوار تسلیم خواسته های نابحق امیرعبداله قرار نمیگیرد وامتناع میکند، نهایتا امیر عربستان که لدعای رهبری جهان عرب را میکند و پیشنهادهای ننگین میدهد، با دست خالی از ماموریت خود به نزد اربابان جهانخوارش برمیگردد.  

و حال مقایسه کنید عظمت و اقتدار رهبر با فراستمان را با امیر بی غیرت عربستان، که اصلا اشتباه عرض کردم ایندو قابل قیاس نیستند. چرا در مقایسه باید انهایی که در یک سطح هستند باید مورد قیاس قرار گیرند نه اینکه فرد پست و خوشگذرانی چون ملک عبداله را با رهبری فرزانه و متقی همچون مقام معظم رهبری که همیشه مصالح اسلام را برهمه چیز ترجیح دادند


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط یوسف سرداری 89/10/7:: 8:58 عصر     |     () نظر

بسم ا...     السلام علیک یا اباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک السلام علی الحسین و علی علی ابن الحسین و علی اولادالحسین و علی اصحاب الحسین...

باسلام و عرض تسلیت بمناسبت فرارسیدن ایام سوگواری سرور و سالار شهیدان حضرت امام حسین (ع)

تا 2 روز دیگر محرم الحرام از راه میرسد و شیعیان و مریدان انحضرت همه سیاهپوش در عزای مولایشان خواهند بود . من بر حسب وظیفه خواستم مطالبی را قید نمایم انشاءالله مورد قبول مولا قرارگیرد.

عزیزان : کدام حادثه در تاریخ را میشناسیم که تا شعاع یک قرن و فراتر از حوزه ظهور و تولدش ، شور و اثر و حرکت و قیام بیافریند؟

 اما کربلا داستان دیگری است که گوئی" زمان" رسالت صیقل دادن و نمایاندن جلوه های گوناگون این منشور نورانی و جاودانی را بر عهده دارد . کربلا قصه قلبها و قرنهاست .

راستی اگر کربلا نبود چگونه می توانستیم زیبایی عشق را یکجا در سیمای انسان جستجو کنیم ؟

شهیدان امام حسین(ع) را خوب شناختند و رمز و راز بزرگ شهادتش را خوب دریافتند.

حسین جان ، مفقودالاثرها ، اجساد مطهر مانده در بیابان ، ایات صریح مظلومیت ما و گواه یزرگ اقتدای ما به کربلای توست .اینان که همچون مادرت مزارشان ناشناخته مانده است .

حضرت امام روح الله (ره) ، این سلاله پاک رسول الله که خون حسین (ع) در رگهایش جاری بود، برای دفاع از اسلام و مسلمین ، حسین وار پا به میدان کارزار گذاشت و به پیروی از سرور و سالار شهیدان ، خروشی حسینی آغاز کرد و علم اسلام و دین جدش را بردوش گرفت و به جهانیان نشان داد که جانبازی و فداکاری ، نشانه ایمان به هدف است ؛ و نشان داد که عالیترین مقیاس برای شناسایی میزان اعتقاد یک فرد ، میزان گذشت او در راه هدف است.

   واما امروزه ، این علم در دست رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران حضرت ایت الله خامنه ایست که بحق رهرو حقیقی راه امام امت و پاسدار حرمت خون شهدای کربلا و انقلاب اسلامی است ،رهبری بزرگ و از سلاله پاک رسول الله(ص) که با درایت علی گونه اش کشتی انقلاب اسلامی را از اقیانوس متلاطم فتنه ها بسلامت  به ساحل سعادت و رستگاری هدایت فرموده و میفرمایند. انشاء الله که با بصیرتمان و عمل به فرمایشاتش موجب خوشحالی ان رهبر نازنین را فراهم سازیم . 

امام راحل امت میفرمایند " ما مکلف هستیم اسلام را حفظ کنیم،این تکلیف از واجبات مهم است حتی از نماز واجب تر است؛همین تکلیف است که ایجاب میکند خونها برای اسلام ریخته شود(4/2/64) و بر این اساس است که جهاد را بر هر هر مسلمان واجب میدانند.

 درخصوص شهید حضرت امام زین العابدین بنقل از پیامبر اکرم(ص) میفرمایند:خداوند متعال به شهید هفت مزیت عطا فرمود:

1-       با ریختن اولین قطره خون شهید بزمین، گناهانش آمرزیده میشود.

2-       در وقت جان دادن سرش روی دامان دو فرشته از فرشتگان بهشتی قرار میگیرد و انها گرد و غبار را از صورت شهید پاک میکنند و میگویند افرین بر تو ای شهید و او هم متقابلا بر فرشتگان بهشتی درود میفرستد.

3-       بدن شهید با لباسهای بهشتی پوشیده میشود.

4-       دربانان بهشت با عطر و گلاب به استقبال روح شهید می شتابند و برای گرفتن روحش از یکدیگر سبقت میگیرند.

5-       شهید جایگاه خودش را در بهشت میبیند ،همانطور که امام حسین (ع) در شب عاشورا جایگاه یارانش را در بهشت به انان نشان داد.

6-       به پدر شهید شهید گفته میشود بشتاب به سوی بهشت و در ان فضای الهی در هرجا که میخواهی برو.

7-       شهید نظر میکند بوجه الله و به لقاءالله می پیوندد و روحش از هر رنج و دردی راحت میشودو در جوار رحمت خدا اسایش پیدا میکند(وسایل الشیعه –ج11- باب 1-حدیث20).

   و اما مطلبی در مورد تربت شهید : همچنانکه در جبهه های جنگ در ایام دفاع مقدس دیده اید و اکنون نیز در بعضی جاها، تابلوهایی با این مضمون بچشم میخورد " با وضو وارد شوید" این یک پیام بود نه اینکه شعار باشد . بخاطر این بود که اسلام برای تربت شهید احترام خاصی قائل است ، در هر جای زمین جبهه ها شهیدی با خون خود انجا را متبرک کرده است و لذا در زمین متبرک بدون وضو وارد شدن ،یعنی شکستن حرمت لاله های پرپر. وباید اموخت تسبیحی که خانم  فاطمه زهرا(س) از خاک عموی شهیدش حضرت حمزه درست کرد بیانگراحترام خاک شهیدان است ولذا باید درس بگیریم که تربت شهیدان را پاس بداریم.و چه خوش فرمود امام شهیدان انقلاب اسلامی ایران: "همین تربت پاک شهیدان است که تا قیامت مزار عاشقان و عارفان و دلسوختگان و دارالشفای آزادگان خواهد بود" . هرچند شهدا به کربلا نرسیدند ولی روحشان در کنار سالار و سرور شهیدان حسین ابن علی (ع)عند ربهم یرزقون میباشد.

در خاتمه کلام باید بگویم، همچنانکه بزرگان ما میفرمایند: این نقل و انتقال خاطرات کربلا بود که یاد انانرا زنده نگه داشته و بر همگان ، علی الخصوص رزمندگان 8 سال دفاع مقدس است که با بیان خاطرات خود، یاد شهدا را در کنار شهدای کربلا زنده نگه دارند و این همان چیزی است که دشمنان اسلام از ان میترسند و هر روز در پی به سوال بردن ایام طلایی دفاع مقدس و یاران ان می باشند .                              والسلام                               التماس دعا در ایام عزای امام شهیدان

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط یوسف سرداری 89/9/14:: 2:11 عصر     |     () نظر

علیرضا بصیری


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط یوسف سرداری 89/9/11:: 12:34 صبح     |     () نظر

عسگر سهرابی


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط یوسف سرداری 89/9/11:: 12:32 صبح     |     () نظر

دکتر مهدی اوغلی و..


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط یوسف سرداری 89/9/11:: 12:31 صبح     |     () نظر

حاج اسماعیل ازادی


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط یوسف سرداری 89/9/11:: 12:29 صبح     |     () نظر

شهید مهدی قربانی


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط یوسف سرداری 89/9/11:: 12:29 صبح     |     () نظر

اوایل سپاه خوی


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط یوسف سرداری 89/9/11:: 12:24 صبح     |     () نظر
   1   2      >